« دين حقيقت و بينش ياري يك تفكر ايلياتي و عشيرهاي نيست كه براي محاسبات آن راهكاري سنتي بدون دخيل دادن علم و هر آنچه كه در حوزهي نظامنديِ كائنات تعريف دارد در نظر گرفته شود. در واقع هر چقدر كه اشراق و مفاهيم يك تفكر بالاتر باشد، مباحث و گفتمان مربوط به آن نيز تخصصيتر و مشكلتر مي نماياند. پس ما نميبايست كه مفاهيم را به اندازهي وجود خود پائين بكشيم تا كه به گونهاي گردد كه هيچگاه عزم جزم براي بالا كشيدن و سعي براي فهميدن در خود پيدا نكنيم.»
«اول و آخر یار»
سبب میسازد آنکه سبب ساز است تا رهرو عاشق که تمام زندگی خود را میدهد تا گوشه ی چشمی به وی کنند و مرهمی ساز آید، تا بر بال دید و بینش کشیده شود و تحرک و پویایی را به جهت مقابله با اهریمنِ جهل و تاریک اندیشی ارزانی دارد. با آنکه میداند در بزم شراب مستی را در خراب شدن میتوان یافت، اما گمان خود را به یقین کرده و بال و پرش در این راه اندر تزاید. برای رضایت معشوق، خدمت به همکیشان خود و دل سوزاندن در راستای روشنگری و تحقق بخشیدن به آرمان های یاری یاوری را ملاک رفتاری کرده تا اتحادی شکل بگیرد و میدانی انرژی حاصل گردد. میدانی که جمع شدن نامیده میشود و حلال تمام مشکلات. اما دریغ و درد که همراه نمی گردد همکیشی که دعوت میشود برای آنکه نقدت کنند.
میفهمانی که در حضور نقد کن، حاضر شو و آنگاه صحبت کن تا متهم به غیبت گویی نگردی، حاضر شو و مستندسازی کن، حاضر شو و برای خاطر سلطان حقیقت کدورت و حقد و کینه را فرو بگذار، بیا و در جمعی بنشین که منطق را بر آن حاکم کنیم... اما متأسفانه یاران چوین ئوردوی سه ردار گوم که رده / هه ر کام وه جامه ی ماتشان به رده
دعوت میگردد تا تشریف بیاورند و مستنداتی که حاصل آمده را از نظر بگذرانند، دعوت میشود تا تشریف بیاورند که اشتباهاتت را گوشزد کنند، دعوت میکنی تا تشریف بیاورند حرف حق و منطق زده شود... اما متاسفانه از سمتی که تحریفاتی شکل داده شده، نداشتن مستندات قابل استناد، ترس از شکستی که ناشی از ناحقی است، تمایلات و خواهش های فردی، خانوادگی و خاندانی... مانع از جامعیت بخشیدن و شکلگیری به نشستهایی که از پی اتحاد و رفع تنش و انشقاق است میگردد. اما من درد تو را ز دست آسان ندهم...
امید سلطان حقیقت که همه ی ما را بینشی حقیقت گرا دهد.
طیب طاهری
پیرو دعوتنامه ی مستند سازی کلامهای یارسان
مطلب مرتبط: دعوتنامه