« دين حقيقت و بينش ياري يك تفكر ايلياتي و عشيرهاي نيست كه براي محاسبات آن راهكاري سنتي بدون دخيل دادن علم و هر آنچه كه در حوزهي نظامنديِ كائنات تعريف دارد در نظر گرفته شود. در واقع هر چقدر كه اشراق و مفاهيم يك تفكر بالاتر باشد، مباحث و گفتمان مربوط به آن نيز تخصصيتر و مشكلتر مي نماياند. پس ما نميبايست كه مفاهيم را به اندازهي وجود خود پائين بكشيم تا كه به گونهاي گردد كه هيچگاه عزم جزم براي بالا كشيدن و سعي براي فهميدن در خود پيدا نكنيم.»
انستيتو فرهنگى كرد - سليمانية
---------------------------------------------------------
نام كتاب: سرانجام، آيين يارسان
پژوهش و نوشتة: طيب طاهرى
ويراستار كلامها: استاد سروش، جمعى از سادات يارسان
حروفچين: سوما تيمورى، هاوار طاهرى، افشان زرشكى
شمارة اثر: 50
طرح روى جلد: حميد رضا آزموده
چاپخانة: آراس – اربیل
شمارگان: 2000
چاپ: اول
شمارة مجوز : 464 (وزارت فرهنگ حكومت اقليم كردستان) سال 2007
حق چاپ براي مؤلف محفوظ است ©
-------------------------------------------------------------------
نشانى: عراق ـ سليمانية
خيابان 103 على ناجى ـ كوچة 52 ـ شمارة: 22
تلفكس: 0044704-3137233
www.khi03.com این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با همکاری انتشارات (آراس ) به چاپ رسیده است
ئاراس
پس از سالها کتاب آیینی یارسانیان تحت نام سرانجام در کردستان عراق به چاپ رسید که مقدمه کتاب نیز به این شرح است.
مقدمه:
تحريفات، گفتههاي ناروا، عدم آگاهی و درک صحیح از آئین یاری، فشارهاي عقيدتي از جانب معاندان و ... از يك طرف، آشفتگيهاي درون قومي، تعصبات حاکم و تفکرات عشيرهاي، تحريفات كلامي وتفاسير به رأي، فقدان يكپارچگي و وحدت در مسائل مربوط به آداب و رسوم آئين ياري از سوی دیگر هميشه به عنوان يك مسئلة آزاردهنده سالهاي سال تمام فكر و ذهن مرا به خود مشغول داشته بود كه چرا اين آئين با چنين غناي فرهنگي ميبايست با چنين ناملايماتي روبرو گردد. از آنجائي كه نبود وحدت يارسان به خاطر نداشتن منابع كلامي و گفتاري واحد و ارائة دستور عمل، و مشخص نمودن دادهها و مسائل كليدي كه ميتواند مردم را حول آن محور به هم نزديكتر كند و در عين حال مانع از به وجود آمدن نيروهاي منفي و قدرتي نيز ميگردد، ميباشد، علت آن شد كه دست به تدوين دستورات ياري با در نظر داشتن كلام سرانجام به عنوان مرجع و با پشتوانة علمي و تمام زحماتي كه ديگر ياران درخصوص حفظ و اعتلاي فرهنگ ياري كشيده، زده و اين دستورات پرديوري را در قالب كتابي گرد كرده كه امید است مقبول افتد.
براي بدست آوردن منابع كلامي بسيار تلاش کرده و خستگی ناشی از ذهنيتهاي غلط و نيروهاي منفي دروني از جانب اغلب سادات که كلامها را درخفا گذاشته باعث اهتمام و پیگیری بیشتر اینجانب گردید. نيروهاي منفي دروني همچون غرور، حسادت، بزرگنمائي، حفظ موقعيت و یا ترس از دست دادن شرایط ... كه از عوامل تشديد بحرانهاي درون قومي اهل حق ميباشد، همچنين اغلب کسانیکه در رأس قرار دارند به نحوي مخالف بر یکدیگرند و اين امر باعث گرديده كه اگر كلاماتي داشته باشند در اختيار كسي قرار ندهند تا همچنان به عنوان شخص كلامدان كه شاخص است معرفي گردند، و متأسفانه به جاي آنكه موضع خود را در دنيا مشخص كنند همچنان با تفکراتی عشيرهاي رفتار ميكنند. و ذهنيت غلط به خاطر سرّپوشي و در كتمان قرار دادن افكار و اعتقادات خود ميباشد، و ميتوان گفت عدم درك معاني و مفاهيم و رمز و راز در آئين اهل حق و نداشتن علم و دانش براي ارائۀ مطالب، آنان را بر آن داشته كه بر سرّ بودن حقايق، تأكيد داشته باشند. و اين خود باعث گرديده كه بيش از 99 درصد از محققيني كه در مورد اهل حق تحقيق كنند اشتباهات فاحشي را در مطالب ارائه دادة خود داشته باشند. البته در اين مسئله كه ظرف دروني و كل شيوة فكري افراد نحوة پذيرشِ مطالبِ درخور فهم اينان را رقم ميزند شكي نيست که ميبايست حقايق را از اينان و همچنين از منابع مرموز كه با كلمة ياري كه مؤثرترين مبارزة مسالمتآميز بر عليه اقتدارگريست و با آن در تناقض است پوشيده داشت، اما اگر سر و کارت با کودک افتاد زبان کودکی میبایست گشاد . و اين ياري كه از خودگرائي و شناخت از خود به سفر حق به سوی حق مبدل ميگردد، در اصول اعتقادي اين آئين زيربناست، چرا كه براي رسيدن به جوهرة اصلي و حركت به سوي اعماقِ وجودي راهكار و نقشآفرين است، كه پس از شناخت از خود در جمع قرار خواهي گرفت يعني خود نيست ميشود و اين تكثرگرائي از نوع متعاليِ اين انديشه است كه عملاً با آن حركت ميكند. درواقع جم ياري سمبولي براي اتحاد و برقراري روابط انساني، فارغ از تمام افعال پنهاني توسط نيروهاي مكار و صاحبانِ قدرت جهت اعمال نفوذ و تسلط براي پيشبرد اهداف و رسيدن به منافع و خواستههاي خود ميباشد كه اين بينش با توحيدي اشراقي اين ذهنيت را بر يار مستولي ميكند كه در قالب يك انسان آزاده مجاب گردي كه به ديدة حقارت در هيچ چيز ننگري چراكه به عنوان هيچِ در مقابل آفرينش به نهايت معرفت نرسيده، پس ناگزير از قضاوت، كه در اين خصوص شيخ امير مي فرمايد:
حهيفهن پهي ميَردان بهنهي كهمتهرين ويَش گيـَروَ نه جاي ديدهي بهشهرين
اما درخصوص كسي كه در جامعة ياري نشو و نما پيدا كرده و يك يار است، با افكار و انديشهاي كه بدان سرسپرده گرديده، میبایست گفت که حق مسلمِ وي مي باشد درخصوص آنچه كه بر آن گردن نهاده و سرسپرده گرديده بداند، اما متأسفانه اينچنين نبوده و نيست، درواقع متوليان امور فرهنگي یارسان به خاطر مسائلي كه مطرح شد از بروز حقايقي كه از قبل براي تودة مردم عنوان شده و در دفاتر ثبت گرديده ابا دارند، در حالی که این بینش (یارسان) به جز از انسانیت و تمام مسائل مربوط به آن از چیز دیگری نگفته. حال موقعيت زماني به گونهاي در جهت كمال فكري و رشد انساني قدم برداشته و از كورذهني و انقباض فکری نسبت به قديم نشان کمتری ميتوان پيدا كرد. پس خيلي از حقايق از جانب انسانها در جوامع قابل پذيرش ميباشد، و حداقل آن به نسبت گذشته اين است كه اشخاص به خاطر كل شيوة فكري و اعتقادي خود مورد پیگرد قرار نمیگیرند.
اما آنچه كه ذهنيتِ بر مردم را حاكم ميگردد كل شيوة رفتاري و طرز تفکر خاصي است كه در يك شرايطِ زماني به خاطر عوامل مشخص بر نحوة رفتاري مردم غالب ميكند و تمام حركتهاي جمعي و عكسالعملِ در مقابل مسائلِ مطرح در آن را رقم ميزند، كه پیر بنيامين به عنوان نماد ترحم و مهربانی در مقابل واقعیت غیرحقیقی یا همان ظلمت در نوع خاص میفرمايد:
ئهر جيهان تهنگ بوَ، ...... ســـهراسهر جيهــان وه پيَمان تهنگ بوَ
پـــهرچين دهوران پـرِ دارو ســــهنگ بوَ نيَزه و تــهوهرزيـن غورشت جهنگ بوَ
چوار حهلقهي دهورمان شير و پهلهنگ بوَ ئيژدها و مــاران حـــهلقهشان تهنگ بوَ
ههرچـــيَ ئهمر توَ ، بـــــــاوهرميَ وه جا تــــــهرسمان نييهن پـــهي روَژيَ داوا
(باباهندو، بند 33 )
عليالحال نسخ متفاوتي را از گوشه و كنار در مناطق مختلف اهل حقنشين گردآوري كرده و كار مقايسة كلامها را دوره به دوره شروع نمودم . كه ابتدا ميبايست اين كلامها را دستهبندي و مرتب ميكردم، چراكه زحماتِ ديگر ياران و بزرگوارانی كه اين جانب ادامه دهندة كار ايشان ميباشم براي تدوين اين كلامها كافي نبوده، دوم اينكه شكل صحيح كلام يا لغت را با توجه به مقايسة نسخِ متفاوت با در نظر داشتن متن درك كرده و می نوشته، چرا كه متأسفانه در ثبت كلامها توسط كلام نويسان تفسير به رأي و علائق شخصي و يك جانبه برخورد كردن ، با جابجائي يا جايگزيني كلمات و اسماء باعث گرديده كه شكل كلي ومفهوم كلامها در بعضي از نسخ به كلي عوض گردد. سوم معاني كلماتي كه درك آن مشكل بود و همين مسئله نيز باعث اين مهم شده كه اغلب كلامنويسان را بر آن دارد تا آن كلمه يا بيت را حذف كنند و يا كلمهاي جايگزين براي سهل كردن معني در بيت قرار دهند، سپس كلامها را در حين مقايسه و مقابله به شكل كتابت كردي در دفتر يادداشت ميكردم، اما در حين مطالعه به كلماتي برميخوردم كه در فرهنگهاي لغت نشاني از آن يافت نميشد و يا اگر ردي از آن ميبود با زحمت و ريشهيابي معني آن را پيدا ميكردم، در هر صورت براي معاني بعضي از لغات، فرهنگهاي بسياري را مطالعه نمودم و يا بعضي از لغات را با توجه به معاني مختلفي كه از كسان يادداشت كرده بودم و با توجه به متن، يك معني مستقل براي آن مينوشتم. اما درخصوص كتابت كردي و چرائي آن بايد بگويم كه اغلب موارد كه در نزد بزرگي بودم و يا كلامي را كه كلامداني تصحيح كرده بود ميخواندم به اين موضوع ميرسيدم كه اين بزرگ و يا كلامنويس شكل صحيح بعضي از كلمهها را ادا نكرده، و یا فقط تصویر واژه را در دفتر انعکاس داده، همچنين در حين مطالعة اين كلامها و موقعي كه شكل صحيح تلفظ كلمه را پيدا ميكردم به سادگي و سهل بودن معني آن ميرسيدم و اغلب ياران و كساني كه متون كلامي را مطالعه ميكنند به خاطر درست نخواندن آن،در معني دچار اشتباه ميشوند و يا اينكه در زبان كردي واجهائي ميباشد كه اگر با كتابت كردي نوشته نشود شكل صحيح تلفظ آن مشخص نميشود و همچنين بعضي از لغات در كردي وجود دارد که اگر به صورت كتابت فارسي نگارش شود خلط معاني ميگردد و اين عوامل باعث گرديد كه شكل صحیح خواندن و تلفظ درست واژهها را با كتابت كردن كردي كلامها (كه دستاورد آن فهم سريعتر كلام و متن، عدم تحريف لغات و زبان، آشنايي بيشتر مردم با آن و تلفظ صحيح واژهها ميباشد) در دفتر انعكاس بدهم. البته درخصوص مطلع گفتارها باید خاطرنشان سازم که مصرع اول کلامها در نسخ همیشه به صورت پنجهجائی آمده که اینجانب به خاطر حفظِ زیبائی اين کلامها در نوشتار، و رعایت هجا در مطلع کلام، پنج هجای اول را تکرار کرده تا بیت کامل شود، که در حین خواندن پنج هجای دومی تکرار نمیگردد. سرانجام كه به معناي پايان و نهايت است ، و در متن اين كتاب بارها از آن نام برده شده و شامل تمام كلامهائی ميباشد كه در دورة پرديوري عنوان گرديده، به اين شكل تدوين يافت. اما درخصوص دورههاي كلامي و كلامهائي كه از بدو موجوديت آئين يارسان عنوان گرديده ميبايست آن را به سه دسته تقسيم كرد، يكي كلامهاي مربوط به دوران قبل از ظهور سلطان اسحاق است، كه شامل: دورة بهلول، دورة شا خوشين، بابا سرهنگ، بابا جليل، بابا ناوس، ساجناري ، پيره وپيرالي، سيده شياني ميباشد كه اين كلامها به واسطة قدمت طولانی (از قرن دوم تا به حال)، در انحصار قرار گرفتن نسخ كه اغلب به خاطر منحصر به فرد بودنشان از بين رفته و تنها ردي از آن در دفاتر هست و متأسفانه آنچه را كه موجود مانده و به دست ما رسيده از گزند تداخل، آشفتگي مطالب، پراكندگی، حذف، دخل و تصرف و ساده كردن گويش در امان نبوده و اين مسئله نيز ناشي از عدم تكثير اين كلامها بوده كه آن را در نهانخانهها به دور از دسترسِ حتي خود قرار داده. و البته علت آن هم سختگیری عمال حكومتي و غلبة تفکرات سنتی بر مردم با جريانهاي فكري در طول تاريخ بوده است. مثلاً كلامهاي دورة بهلول كه به جز چند بند چيز ديگري از آن نمانده كه آن هم به خاطر مشابهت با گواهي كلامي دورة بهلول در داميار داميار و تداخل در اين دورة كلامي نميتوان صراحتاً عنوان كرد كه كلام اين دوره (بهلول) شامل چند بند و كدام يك از اين فرمودههاست. و يا كلامهاي دورة شاه خوشين كه قسمت ناچيزي از آن به ما رسيده، در حاليكه اين دورة كلامي يك دورة كامل و بينظير بوده ،چراكه تاريخ مربوط به ظهور شاه خوشين و داشتن سپاه نهصد نهصده و اتفاقهاي خاصي كه در اين دوره مي افتد و همچنين گرايش عارفان(بابا طاهر،..) و مغان منطقه (پيرشهريار اورامي،..) به ايشان نميتواند خلاصه در چند بند كلام گردد كه آن هم با مطابقت و كنار هم گذاشتن بيش از پنج نسخة كهن از اين دوره ، آنچه كه در كتاب ملاحظه خواهيد فرمود گردآوري شده است. و يا كلاماتي مانند كلام دوره ساجناري ، پيره وپيرالي و يا سيده شياني كه به خاطر نامعلوم بودن نام افراد و يا در عالم سرّ بودن و نبود جسم خاكي فرموده هاي ذوات با همان نامهاي پرديوري مشخص شده اند و.....، همچنين كلامهاي دورة بابا ناوس، بابا سرهنگ، بابا جليل كه كاملاً مشخص است از تعداد بندهاي آن كاسته شده و از بین رفته است. علاوه بر آن عدم عنوان كردن ظهور بينش ياري در منطقة كردستان توسط تذكرهنويسان و محققين محلي، بهتان، معرفي مغرضانه و غيرشفاف از جانب معاندان، برعكس جلوه دادن آداب و رسومي كه فقط چهارچوب آن مطرح شده و از آن به عنوان موضوع بهتان خود استفاده كردهاند، كه موجب گرديده اين آئين با اينچنين بینش و فرهنگي همچنان در جوامع ناشناخته بماند و اگر چنانچه اثري از آن هست كاملاً بيرنگ و نامفهوم و حتي غيرواقعي جلوه كند.
ديگر كلامهاي دورة پرديوري ميباشد که آن از زمان رسيدن شيخ عيسي و شيخ موسي به برزنجه شروع ميشود و شامل دورة برزنجه و حكايات سمبليكي مطرح شده در دوران ظهور سلطان اسحاق در پرديور است( البته دوره برزنجه با دوره پردیور با هم متفاوت است اما در کل عصر سلطان سهاک نام دارد) و پايان اين دوره بعد از پرده گرفتن شاه ویسقلی ميباشد كه تمام كلامهاي مطرح شده در اين دوره را به نام دفتر سرانجام (البته دفتر پرديوري ، سهرهنجامهكان كه به هر دوره كلاميِ گفته شده در زمان ظهور سلطان سهاك گفته مي شود ، ديوان گهوره ، كه اين نام بيشتر در بين مردمان منطقه گوران متداول است كه كاكهييهاي عراق فقط به كلام دورة پيدايش هفتوانه ديوان گهوره مي گويند ، دفتر سرانجام، بياز كلام، نيز از ديگر نامهاي ذوقی اين كتاب مي باشد ) ميخوانند كه به خاطر حجم زياد كلامهاي اين دوره (تقريباً دو برابر آنچه كه آمده) در يك جلد جاي نگرفت.
ديگر كلامهاي عنوان شدة بعد از عصر پرديور ميباشد كه هر كدام از اين كلامها در دورههاي تجلي ذاتي عنوان گرديده، مثلاً كلامهاي مربوط به دورة سيد براكه و دراويش ايشان، يا كلام شيخ امير كه مربوط به دورة ذاتي سيد فرضي است و ...( ر. یارسان بعد از پردیور ، فصل یارسان ). همچنين باطنداراني نيز بوده كه به تنهايي ظهور كرده و رسالت خود را در ميان نهاده اند همچون: ايل بگي جاف(شهرزور- 898-961 هـ) خليفه نظر گرمياني(كركوك-1207-1296هـ)، پيرويس حهمه ئهمين سيا بيم(1817- 1893،كركوك)، سید یعقوب ماهیدشتی(كرمانشاه- 1229-1292هـ)، شيخ نظرعلي جناب(صحنه-1251-1334هـ)، سيد نصرالدين جيحونآبادي(صحنه ...129-1367هـ)، و... اما كلامهائي كه از جانب ديدهداران و ذات ميهمانان در ادوار مختلف بعد از پرديور عنوان گرديده تفسيري ميباشد بر سرانجام ، در واقع ايشان در طبعیت از دستورات پرديوري و تفسير و ترويج آن تا فنا شدن به خاطر انديشه از هيچ كوششي فروگذار نبوده، و اگر چنانچه از جانب افراد به هر نحوي در مورد دستورات پرديوري (سرانجام) تفسير به رأي داشته و آن را به باطنداران نسبت ميدهند كاملاً واضح و آشكار است كه اين چنين نبوده و هيچ باطنداري در طول موجوديت آئينِ ياريِ بعد از پرديور نيامده كه كلامي خلافِ بر دستورات سرانجام عنوان كرده باشد و اگر چنانچه كلامهائي اینگونه هست ساختگي ميباشد و جزء آندسته از تحريفات و وارداتِ مغرضانهايست كه براي پيشبرد اهداف خاص در آئين ياري وارد گرديده.
طيّب طاهريê*[1]
* خدمت اساتيد، بزرگان، سادات و محققين گرامي با كمال احترام و عرض ادب عنوان ميدارم كه تمام مسائل مطرح شده در مقدمه و فصل يارسان كاملاً مستند و براساس كلام و دستورات سرانجام عنوان گرديده و همچنين متن كلامها براساس نسخ متفاوت تدوين يافته ، در واقع تمام دفاتر و كلاماتي كه چه در زمان حال و چه در گذشته نوشته شده اينجانب آنها را به عنوان نسخ مورد مقابله در اختيار داشتهام كه اين نسخ نسبت به هم ناقص و در كنار هم كامل ميشده، عليالحال هيچ صحبتي عنوان نگرديده مگر با پشتوانة كلامي و كتابي، پس از عزيزان خواهشمندم قبل از آنكه نظر به مسائل مطرح شده در اين كتاب بدهند ذهنيت خود را كتابت كرده و به آدرس : انستيتو فرهنگي كرد در كردستان عراق به نام اينجانب و يا آدرس الكترونيكي: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید فرستاده تا نسبت به رفع مشكل و تصحيح مطالب و تكميل آن بكوشيم. در آخرعجز وناتواني خود را در عنوان كردن مسائل مطرح شده براي بينش ياري اعلان مي دارم ، چرا كه بزاعت علمي اينجانب در مقابل عظمت كار بيش از اين نبوده ، همچنين به خاطر حجيم نشدن مطلب از شرح وتفسير خوداري شده است وفقط به مسائل كليدي ،آن هم ناچيز اشاره گردیده ، در واقع يارسانيان عزيز هر كدام از مباحث مطرح شده در موضوعات مختلف را مي توانند در آينده كتابها بر آن بنويسند وشرح وتفسير نمايند . با تشكر و آرزوي موفقيت